در زمانی بسیار قبل از دوران مدرن، پرنسس چیزورو اوشیما که عاشق شیرینی است، با پشتکار تمام برای قبولی در آزمون مهارت زبان انگلیسی خود مطالعه میکند. برای اینکه تمرکز شاهزاده را حفظ کند، ارباب شوگون تمام شیرینیها را در شهر ادو ممنوع اعلام میکند. در همین حال، تنشهایی بین دو گروه قدرتمند به وجود میآید: گروه میزو به فرماندهی فردی مورد احترام به نام شیزوکو؛ و گروه یوشیدا به فرماندهی هارونوسوکه که فردی خودسر است.
آنه سان خستگیناپذیر تلاش میکند تا با هارونوسوکه تماس برقرار کند تا خبر تأسیس یک مدرسه معبد جدید را به او برساند. اما به زودی پس از یک ملاقات اتفاقی، عشق میان آن دو شکوفه میزند. همه از این اتفاق خوشحال نیستند و ممکن است برای جلوگیری از خوشبختی آنها از هیچ کاری دریغ نکنند.
دیدن این اپیزود OVA سرگرمکننده است. ایده جابهجایی زمان کمی مشکوک است اما فضایی برای اتفاقات غیرمنتظره باز کرد که چندین بار شما را می خنداند. تا نیمههای راه، عاشق این اپیزود خواهید بود. روشی که آنها برای پیشبرد داستان در نظر گرفته بودند واقعاً خوب کار میکرد.
اما بعد از آن همه چیز به یکباره افت کرد و باعث شد به عقب برگردید و فکر کنید آیا واقعاً این کل داستان بود؟ و با دید کاملاً متفاوتی به آن نگاه کنید. پایان اپیزود واقعاً عجیب است و قابل پیشبینی نیست، هرچند تا حدی خود را از دقایق پایانی نجات داد، اما در کل پایانی نبود که به آن امیدوار باشید، هرچند اگر آن نتیجه گیری احمقانه نبود، میتوانست پایان فوقالعادهای باشد.