دنیای مأموریتهای گیم مستر یک بار دیگر یوسوکه یوتسویا و بقیه اعضای این تیم قدیمی را به طور غیرمنتظره ای به درون خود میکشد. این تیم با همراهی جدیدترین عضو خود، کایتا توری، بار دیگر با کاهابل دیدار میکند؛ آنهم بیخبر از تأثیری که اعمالشان بر این دنیا میگذارد.
پس از خداحافظی با کاهابل، تیم به مأموریت جدید خود که اهدای یک بوفالو جیفون به وایکدامنیا در جزیرهی جیفون است، اعزام میشود. با شروع سفرشان به جزیره، تیم به سرعت متوجه میشود که این مأموریت به آن سادگی که در ابتدا به نظر میرسید، نیست.
در واقع، این جزیره توسط اورکهایی که معاملهای با ساکنان آن انجام دادهاند، به وحشت افتاده است: اورکها به جای بلعیدن اهالی جزیره، در ازای دریافت بوفالو با آنها کنار میآیند. با کمبود بوفالو، جشنوارهی سالانهی وایکدامنیا نمیتواند برگزار شود. اما با توجه به اهمیت مأموریت تیم، آنها تنها با یک انتخاب آشکار باقی میمانند: جزیره را از دست اورکها نجات دهند و جان اهالی را حفظ کنند.
برای درک این انیمه، باید چند قسمت از آن را تحمل کنید. دراپ کردن این انیمه در اپیزود اول، شما را از دنیای با ارزش و داستان جذابش محروم می کند. در ظاهر یک انیمه ایسکای دیگر به شمار می رود؛ اما با ادامه دادن سریال متوجه تفاوت آن می شوید.
این فصل دارای جنبهی روان شناختی است. با این واقعیت که آنها برای نجات جان خود و همچنین مردم دنیای دیگر باید به دنبال انجام ماموریت ها باشند. این موضوع را به خوبی در رابطه عاشقانه کاهابل و یوسوکه میبینیم. همچنین وجود یک تایم اسکیپ بین ماموریت ها باعث بهتر شدن انیمه شده.
زیرا آنها هر بار به همان دنیا میروند اما دنیا متفاوت است. چرا که برخی از شخصیتهایی که قبلاً ملاقات کردهاند دیگر بخشی از این دنیا نیستند و این باعث ایجاد احساس عدم تعلق به آنجا میشود. این حس، تضاد جالبی با دلبستگی که ساکنان این دنیا به قهرمانان دارند، ایجاد میکند. بنابراین، این انیمه نسبت به فصل اول بهتر شده است.
طراحی شخصیت ها ساده اما دلنشین و قابل برقراری ارتباط است. نبردها تصویر سازی مناسبی دارند. شخصیت های جدید که شامل توری و گوئن می شود هم جذابیت های خود را دارند. توری تمام زندگی اش را با برادر کوچکترش زندگی کرده، و برای محافظت از او هرکاری میکند. گوئن در این فصل، شخصیت پردازی مناسبی ندارد که بنظر می رسد این موضوع در آینده حل خواهد شد.