فیلم با مردی مسن شروع می شود که بی قرار در رختخواب دراز کشیده است. او یک تفنگ را بیرون می کشد و به یک مزاحم نقابدار که در چارچوب در اتاق خواب ظاهر می شود شلیک می کند. اما در حالی که او می خواهد نقاب مهاجم را که حتی خونریزی هم ندارد، بردارد، ناگهان در رختخواب خود بیدار می شود، مردی که به او شلیک کرده رفته است، اما او می بیند، یا فکر می کند که یک چهره را می بیند که از بیرون او را تماشا می کند. او به بیرون می رود و ما مردان دیگری را می بینیم که او را در حالی که به دنبال مرد نقابدار می گردد، نگاه می کنند. با این حال، آنها یک تهدید نیستند، آنها جزئیات سرویس مخفی او هستند. پیرمرد رابرت وین رایت، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، اکنون در مزرعه منزوی خود، سرزمین سایه، دوران بازنشستگی خود را سپری می کند.
در واقع، این فیلم به اندازه کافی قدیمی به نظر می رسد و جای تعجب ندارد اگر بفهمیم فیلمنامه سرزمین سایه نیز در اوایل دهه 2000 نوشته شده است. شخصیت واین رایت القا می کند که بر اساس جورج دبلیو بوش ساخته شده است و اگر عراق را جایگزین استویا کنید، این ارتباط واضح تر می شود، به خصوص پس از اینکه متوجه می شویم شرکتی که ممکن است در آن نقش داشته باشد، یک شرکت زیرساخت نفتی به نام گروه برتون است، که بسیار شبیه به شرکت هالیبرتون به نظر می رسد. صحنه ای وجود دارد که در آن وین رایت در خواب می بیند که در حال تماشای کشته شدن سربازان است و سپس آنها و مجروحان غیرنظامی را در بیمارستان می بیند. این سکانس همراه با عنوان فیلم یعنی سرزمین سایه، باعث شد فکر کنم ممکن است فیلم به سمت فیلم Dreamscape حرکت کند. متأسفانه، فیلم سرزمین سایه به هیچ وجه مبتکرانه یا جالب نیست. این یک تریلر توطئه آمیز دلهره آور و قابل پیش بینی است که چند ایده جالب را مطرح می کند و سپس به آنها اجازه می دهد تا به نفع ترفندهای معمولی، از جمله اینکه آیا ریچل و الیوت دوباره به هم می رسند یا نه، روایت خلق کند. البته این فیلم ممکن است از تعلیقی ترین فیلم های سال باشد.