داستان زنی کوچک و بیکار و صادق و مهربان به نام دو بونگ سون است. او در ظاهر بسیار ضعیف است. اما در واقع در خانواده آنها نسل هاست که زنها با قدرت ماورایی و عجیبی متولد می شوند. آنها تا زمانی این قدرت را دارند که از آن استفاده بدی نداشته باشند.طی یک اتفاق او از قدرت خود برای کمک به دیگران استفاده می کند. اما در این بین مین هیوک جوانی پولدار و خوشتیپ به صورت اتفاقی او را می بیند. مین هیوک که نسبت به پلیس ها بی اعتماد است تصمیم میگیرد دو بونگ سون را به عنوان بادیگارد خود استخدام کند. اما در واقعیت او در نگاه اول به دو بونگ سون علاقه مند شده است. از سوی دیگر دو بونگ سون دل در گرو همکلاسی دوران دبیرستان خود که اکنون یک کارآگاه بسیار خوب است، دارد…